دبستان پسرانه فرهنگیان خرامه | |||
|
اعتماد به نفس چیست ؟
علائم پایین بودن اعتماد به نفس در کودکان
اعتماد به نفس کودک به خودی خود کم یا زیاد نیست و شبیه ابر لایه لایه ای است که روزانه تغییر شکل و شدت می دهد و با خلق و خوی هر کودک و میزان آگاهی وی نسبت به محیط زندگی اش و نیز طرز فکر مردم اطراف او فرق می کند. زندگی های روزمره کودکان پر از موفقیت و شکست است . زمانی که در امتحان دیکته موفق می شوند بی نظیرند، اما اگر فراموش کنند تکلیف علوم خود را بنویسند ، سرزنش می شوند و صدها نمونه دیگر، چون کودکان به ندرت می توانند بین مسائل جزئی و مهم به ندرت تفاوت قائل شوند و موفقیت های بزرگتر نمی توانند شکست های کم اهمیتشان را جبران کنند. اعتماد به نفس شامل احساسات ، باورها و آرزوهای پیچیده کودک براساس مهارت های در حال تغییر وی در تأثیر متقابل و نفوذ به دنیای اطرافش است. چون اعتماد به نفس بسیار پیچیده، و ارزیابی آن بسیار پردردسر و دشوار است، در زیر فهرستی در مورد علائم امکان پایین بودن اعتماد به نفس در کودکان ارائه شده است. این علائم به والدین می آموزد که اگر کودکی اعتماد به نفس اندک داشته باشد، چگونه رفتار می کند و چه طرز فکری خواهد داشت کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد در خانه چنین رفتارهایی از خود بروز می دهد:
آرزو دارد کس دیگری باشد. کودکی که دائم دوست دارد شخص دیگری باشد، معمولاً بیش از حد خیال پرداز است و آرزو دارد که کوچک تر شده و از مسئولیت های بزرگسالی خلاصی یابد.
احساس بی ارزش بودن می کند. این احساس زمانی به وجود می آید که کودک نسبت به جلب توجه دیگران امید کمی به خود دارد، در نتیجه به ندرت در جستجوی توجه دیگران است.
اغلب به هنگام برخورد با وظایفِ مشکل یا جدید، گریه می کند. بعضی از کودکان هنگام روبه رو شدن با وظایف دشوار، صبور نیستند و دائم مضطرب اند که چگونه آنها را انجام دهند و به همین دلیل به شدت اشک می ریزند .
از خود به طور منفی یاد می کند . کودکان در هنگام صحبت در مورد توانایی هایشان غلو می کنند و اکثر والدین به شنیدن این حرف ها عادت دارند اما کودکی که عزت نفس اندکی دارد ممکن است بگوید که از خودش بیزار است یا ای کاش مرده بود. بیشتر کودکان آنقدر از نظر انرژی اشباع شده اند که به نظر می آید در حال انفجارند . اما کودکی که احساس درماندگی می کند، نشانه ای از تلاش در او دیده نمی شود .
نمی تواند ابهام را تحمل کند . وقتی که کودکی به قوت تشخیص خود اعتمادی ندارد می خواهد که هر چیزی را برایش چندین و چندبار توضیح دهند. اگر موضوعی به اندازه کافی واضح نباشد، باور نمی کند که بتواند آن را درک کند و نگران پیامدهای سوء تعبیر خود می شود
خود ویرانگر است . بعضی از کودکان از خود بیزارند و حتی ممکن است به خودشان آسیب برسانند و این کار را معمولاً با گاز گرفتن یا خراشیدن خود شروع می کنند
از نظر ظاهر، سر و وضع مرتبی ندارد. البته این مسئله در مورد کودکانی که مسائل زیادی برای فکر کردن دارند رایج است، اما می تواند علامتی باشد نسبت به اینکه کودک از فکر کردن و توجه به ظاهر خود لذتی نمی برد .
تصمیم گیری برایش مشکل است . این علامت دیگری است که نشان می دهد کودک به قوه تشخیص خود ایمان ندارد و نگران پیامد انتخابش است و در تصمیم گیری مشکل پیدا می کند .
نسبت به آینده اش بدبین است . وقتی که کودکتان با بیحوصلگی و ناامیدی از آینده اش سخن می گوید باید نگران شوید. بعضی از کودکان چون آینده شان را چندان پربار نمی بینند، اهمیتی نمی دهند که بعدها چه اتفاقی بیفتد. به کودکان کوچکتر و ضعیف تر از خود زور می گوید. کودکی که احساس ضعف می کند و به سبب عدم اعتماد به نفس ناامید است، سعی می کند با ترساندن بچه های دیگر، مخصوصا آنهایی که ترسو هستند، احساس قدرت کند یا لااقل بدین ترتیب شخص دیگری را در ترس خود شریک کند .
ستیزه جواست. معمولاً بعضی از دوستان هم سن وسال گاهی نسبت به یکدیگر پرخاشگرند، اما اگر کودکی به طور دائمی پرخاشگری داشته باشد نگران کننده است، چون او بدین طریق نشان می دهد که از هم سن وسال هایش به طور کلی بیزار است. کودکی که به طور کلی دیگر کودکان را از خود می راند احتمالاً می ترسد که دیگران او را نپذیرند .
در برخورد با بزرگسالان قوی تر یا همسن و سال های تازه وارد، اعتماد به نفس ندارد . کمرویی در کودکان رایج است و به طبیعتی که با آنان متولد می شوند ارتباط دارد، ولی اگر کودکی با دیدن هر غریبه ای یخ می زند، نشان دهنده این است که می ترسد اشخاص تازه وارد او را بد یا نالایق تصور کنند .
درک دیدگاه های دیگران برایش مشکل است. روی هم رفته کودکان، تفکرات و احساسات دیگران را سریع درک می کنند، اما اگر کودکی معتقد باشد که نمی تواند دیگران را بفهمد یا در این زمینه تلاش کمی کند، توانایی درک سریع او تحلیل می رود و اگر عزت نفس کودک اندک باشد دیگر برای بیش از حد به عقاید افراد مقتدر یا هم سن و سال های با اقتدار تکیه می کند . کودکی که به خود اعتمادی ندارد یا قادر به ابتکار نیست، پیرو عقاید اشخاصی است که با اعتماد به نفس اند.
معلومات عمومی کمی دارد کودکی که عزت نفس اندکی دارد، فکر می کند که نسبت به دیگران از جذابیت کمتری برخوردار است و به این سبب، افکار خود را ابراز نمی کند و بر این باور است که عقاید و احساساتش برای دیگران اهمیتی ندارد و کسی علاقه مند به شنیدن آنها نیست .
نقش رهبری را نمی پذیرد. کودکانی که عزت نفس اندکی دارند، اغلب معتقدند که در سازمان دهی دیگران و یا تصمیم گیری ناتوان اند.
به ندرت داوطلب می شود . کودکی که احساس می کند بعید است کاری را کامل یا به طور رضایت بخش انجام دهد، در هیچ کاری شرکت نمی کند .
اغلب از اجتماع دوری می کند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، نمی داند که چگونه توجه دیگران را به خود جلب کند و این توجه را حفظ کند. به همین علت از کودکان دیگر دوری می کند و زمانی هم که تلاش می کند وارد گروهی شود، بسیار ناشیانه عمل می کند و تلاشش بی فایده می ماند .
هم سالانش به ندرت او را انتخاب می کنند . کودکی که به ندرت داوطلب می شود و از تفکرات و احساساتش کمتر سخن می گوید و عقایدش را ابراز نمی کند، در بازی و کارهای مشارکتی به ندرت انتخاب می شود. او از بودن با دیگران هرگز لذتی نمی برد و به ندرت می تواند بر فکر گروه تأثیر بگذارد و بدین ترتیب عدم اعتماد به نفسش شدت می یابد.
دم دمی مزاج است. وقتی کودکی به قوه تشخیص خود اعتماد ندارد، کفّ نفس مناسب را از دست داده و رفتار متناقضی از خود نشان می دهد، مثلاً در زمین بازی خیلی ساکت است اما وقتی در کلاس است با سر و صدا کردن توجه معلم را به خود جلب می کند چرا که می داند می تواند این کار را انجام دهد.
مطیع است. هنگامی که کودکی نسبت به ارزش خود بی اطلاع است، به راحتی تسلیم هوس ها و دستورات دیگران می شود.
با پز دادن، توجه ها را به سمت خود جلب می کند . از آنجا که عزت نفس ِ اندک، انواع بسیار متفاوتی دارد، مسلماً به طور متناقضی نیز بروز می کند. بعضی از کودکان فکر می کنند بی ارزشند و از خود چیزی ندارند که اظهار نمایند، آن گاه در تلاش اند که با پز دادن توجه دیگران را به خود جلب کنند.
از هم سن و سال های خودش با اهانت یاد می کند . کودکی که نمی تواند تأیید دیگران را به دست آورد برای این که رنج خود را کاهش دهد، دیگران را سرزنش می کند. مثلاً می گوید فلان کودک بی ادب و کثیف است، یا نق می زند، یا احمق واقعی یا کودن است.
تابع امیال آنی خود است . کودکی که به خود ا عتماد ندارد، بی اندازه نگران است که نتواند کاری را به خوبی انجام دهد و اغلب بدون فکر عمل می کند.
حواسش زود پرت می شود و زمان قدرت تمرکزش کوتاه است. این ویژگی از آنجا ناشی می شود که کودک فکر می کند نمی تواند کار دشواری را انجام دهد و به محض این که به قسمت دشوار کار می رسد توجه و تمرکز او از بین می رود. اگر مطلبی را که می خواند زود درک نکند، یا به سرعت نتواند مسئله ریاضی را حل کند دچار حواس پرتی می شود.
در محیط های جدید و ناآشنا دچار اضطراب شدیدی می شود . بعضی از کودکان که از عزت نفس اندکی برخوردارند در محیط های آشنا خوب عمل می کنند، چون احساس می کنند کسی از آنها کاری خارج از توانشان نمی خواهد، اما وقتی که محیط تغییر می کند بی اندازه نگران می شوند و می ترسند که انجام دادن کارهای متفاوتی را از آنها بخواهند
انگیزه تلاش را از دست می دهد. وقتی کودکی فکر می کند که هرگز موفق نمی شود، دلیلی برای تلاش کردن نمی یابد و تصور می کند که باز در نهایت بیچاره و درمانده است .
به طور کلی پشتکارش را از دست می دهد. هر کسی که فکر کند شانس نسبتاً خوبی دارد، می تواند کاری را تا آخر ادامه دهد اما کسانی که عزت نفس اندکی دارند این احتمال را می دهند که در کارشان شکست خواهند خورد .
از الگوهای فکری ثابتی پیروی می کند. کودکی که به خود اعتماد ندارد فکر می کند که نمی تواند واکنش های دیگران را درک کند، بنابراین گرفتار یک سری الگوهای فکری ثابت می شود از قبیل : من باید خوب و آرام باشم و مثلاً حتی اگر معلم در تلاش باشد که بچه ها را تشویق کند نمایشی بازی کنند او واکنشی از خود بروز نمی دهد .
توانایی هایش را بی اندازه دست کم می گیرد یا در باره شان غلو می کند. بعضی مواقع کودکی که دارای عزت نفس اندکی است درباره توانایی هایش غلو می کند که این عمل حالت تدافعی رایجی است. او قادر به روبه رو شدن با توانایی های واقعی اش نیست پس به دنیایی تخیلی قدم می گذارد و بدین ترتیب احساس بی کفایتی اش را جبران می کند .
موفقیت را در نتیجه تأثیر چیزی خارج از وجود خود می داند . مثلاً اگر امتحانی را خوب دهد یا در مسابقه ای برنده شود، دلیل موفقیتش را آسان بودن امتحان یا خوش شانسی می داند
.
شکست را در نتیجه تأثیر عمل شخص خود می داند . کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد، شکست را نتیجه مستقیم بی استعدادی و بی ذکاوتی خود می داند و معتقد است درس را نمی فهمد یا احمق است.
مستقل کارکردن برایش دشوار است. کودک با عزت نفس اندک، چون ابتکار عمل ندارد به هم سن و سال های مستبد یا کودکان توانای بزرگ تر از خود متکی می شود و دوست دارد که دیگران به او بگویند چه کاری انجام دهد.
کم سؤال می کند. با این که در جستجوی دیگران است احتمال دارد در بعضی مواقع بسیار کم سئوال کند، چون می ترسد دیگران به حماقتش پی ببرند . عوامل عدم اعتماد به نفس درکودکان 11-ترس پنهانی حتما شما هم پای صحبت افرادی نشسته اید که مدام از آرزوها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، حرف می زنند اما وقتی از آنها می پرسید چرا به دنبال کار مورد علاقه شان نمی روند در جواب تان طومار بلند بالایی از موانع و مشکلات را برای تان فهرست بندی می کنند تا نشان دهند تنها عوامل بیرونی که در کنترل آنها نیست دلیل عقب ماندگی آنهاست اما یکی از دلایل عقب نشینی وجود ترس پنهانی است که در این افراد وجود دارد.
12-احساس گناه
بعضی از افراد بابت هر موضوعی خودشان را سرزنش می کنند و این سرزنش های همیشگی قاتل اعتماد به نفس آن هاست. اگر در حق کسی بدی کرده اید می توانید از او عذرخواهی کنید و مطمئن باشید او شما را خواهد بخشید اما اگر او این بخشش را برای تان قائل نشد، دیگر فکرتان را درگیر این موضوع نکنید چون شما آن بخشی که مربوط به خودتان بوده است را انجام داده اید.
13-انتظارات غیر واقعی
. اگر از خودتان بیش از توانایی ها و فرصت هایی که در اختیارتان است انتظار داشته باشید باید بگوییم با این کار ضربه بزرگی به اعتمادبه نفس تان می زنید. ممکن است شما انتظار داشته باشید کاری را در یک دوره زمانی خاص که برایش برنامه ریزی کرده اید به اتمام برسانید اما به دلیل شرایطی غیرقابل پیش بینی آن کار انجام نشد. در این شرایط نباید خودتان را سرزنش کنید که چرا نتوانستید این کار را به پایان برسانید.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
1- همیشه داوطلب باشید
. سعی کنید برای انجام هر کاری شما نخستین نفری باشید که برای آن کار داوطلب شده اید. این کار به شما فرصتی می دهد که خودتان را ثابت کنید. اجازه ندهید کسی شما را نادیده بگیرد. این جمله را فراموش نکنید که همیشه آدم هایی موفق شده اند که از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گرفته اند. 2-مهارت جدید بیاموزید
این روزها اینترنت کار را برای همه آسان کرده و هر کسی در خانه با یک کلیک می تواند به دنیایی از اطلاعات دست پیدا کند. سعی کنید مهارت های جدیدی را بیاموزید و اطلاعات عمومی تان را افزایش دهید و مطمئن باشید این کار به شما حس خوبی را خواهد داد. علاوه بر آن سعی کنید روابط اجتماعی تان را هم مانند اطلاعات تان بیشتر کنید. افرادی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را از دیگران پنهان می کنند. هرچقدر بیشتر با دیگران تعامل داشته باشید حس اعتماد به نفس تان قوی تر خواهد شد.
3- مسئولیت پذیر باشید
همه انسان ها اشتباه می کنند حتی رئیس شرکت و اداره ای که در آن کار می کنید هم ممکن است اشتباه کند. به جای این که از اشتباهات تان بترسید و اعتماد به نفس تان را تضعیف کنید سعی کنید که مسئولیت آن را به عهده بگیرید، چون هیچ کس نادیده گرفتن اشتباهات را دوست ندارد اما بیشتر افراد برای کسی که مسئولیت اشتباهش را به عهده می گیرد احترام قائل هستند. داشتن اعتماد به نفس کار سختی نیست. یک ضرب المثل چینی می گوید: «کسی که قله کوه را فتح کرد همانی بود که ابتدا سنگ ریزه های جلوی پایش را برداشت.» 4- از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا میکنید، کمی از ترستان از بین میرود و میفهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور میکردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف میکنید و همچنین متوجه میشوید که هر اتفاقی که بیفتد میتوانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.
5-موسیقی نشاط بخش گوش دهید.
قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبهنفستان را کمی سست کند، میتوانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.
6-یک چیز جدید امتحان کنید.
وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون میگذارید و چیزی را امتحان میکنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چا لش میکنید بلکه محدودههای خود و اعتمادتان به تواناییهای خود را گسترش میدهید. با امتحان کردن یک چیز تازه میتوانید از ترسهایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیتهای کمتر داشته باشید.
7-برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.
این یکی از مهمترین و موثرترین راههای ایجاد اعتمادبهنفس دائم است. وقتی تصمیم میگیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمیکشید و آن را پیش میبرید، خودتان به خودتان ثا بت میکنید و اینجاست که اعتمادبهنفستان بالا میرود.
8-ورزش کنید. این مورد اثری عمیق بر اعتماد به نفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا میبرد و موادشیمیایی مختلفی تولید میکند-مثل تستوسترون و اندورفین-که حالت مثبتتری به شما میدهد. به نظر میرسد ورزش به طور اتوماتیکوار اعتماد به نفس افراد را بالا میبرد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما میدهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتماد به نفس است.
9-با یک ترس روبهرو شوید.
این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبهرو شوید، اعتمادبهنفستان 10 قدم بالاتر میرود. و هربار که با یک ترس روبهرو میشوید آرام آرام متوجه میشوید که ضرب المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.
10-چیزی نو خلق کنید.
همه انسانها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش میشود. کشف دوباره خلاقیتهایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا میکنید، بلکه بعضی اوقات قسمتهای جدیدی از خودتان که قبلاً میشناختید را دوباره کشف میکنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و تواناییهای پنهانتان است.
11-وانمود کنید که اعتمادبهنفس دارید
یک راه برای بیرون آمدن از محدودیتهایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ میگویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمیکنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و تواناییهایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود میبینید که احساس اعتمادبهنفس میکنید.
12-از محیطتان استفاده کنید. یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر میخواهید اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید، زندگینامههای افراد بااعتمادبهنفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش میدهید را از موسیقیهای افسردهکننده به انرژیبخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفتوآمد کنید که اعتمادبهنفس بالایی دارند.
13-از قوه تخیلتان استفاده کنید.
ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، میتوانید با کمک آن اعتمادبهنفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسمسازی است.
تصور کنید که جلسهای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش میرود-همه چیز را بشنوید و ببینید-و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را میگذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیهای عالی به شما میدهد.
اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبهنفس تجسم کنید مشکل دارید، میتوانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبهنفس کنار خودتان پیدا کنید-مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان-و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه میرود، حرف میزند و حرکت میکند. بعد رفتارهای او را در تجسمسازیتان تقلید کنید.
14-از بدنتان استفاده کنید.
اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کمکم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارامتر راه بروید، کمکم ریلکستر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبهنفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئنتر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمیدانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبهنفس خوبی دارند تقلید کنید.
15-ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.
این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکستهای قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر میکنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش میکنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز میکنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبهنفستان را تعیین میکند.
16-به آینده فکر کنید.
یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبهنفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث میشود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسانتر خواهد شد و میفهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که جای نگرانی ندارند.
17-درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.
هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آیندهتان را در زمان حال میسازید و میتوانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.
حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشتهاید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. میتوانید تصمیم بگیرید که زندگی و آیندهتان را تغییر دهید. میتوانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.
18-با خودتان مهربان باشید.
ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار میکردهاید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.
یک بخش مهم مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را میفهمید و آنها را رشد میدهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارتهایتان کمک میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالا میبرد. یک بخش کوچکتر اما مهم دیگر این است که تحسینهای دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.
19-یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار میکند.
آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهمتر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهتهای زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید میفهمید که در موقعیتهای مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبهنفستان بالاتر خواهد رفت.
20-مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید.
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
21-اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید.
افرادیکه با آنها نشست و برخاست میکنید میتوانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری میکنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت-یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفیباف میتواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیهتان را خرابتر کند.
22-اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.
بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما میدهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان میتوانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایدهبخش باشند. اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچهای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان میبرد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.
23-خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.
سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدمهای دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفقتر و بااعتمادبهنفستر زندگی خواهید کرد.
24-شکست را دوباره تعریف کنید.
اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین میکند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبهنفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شدهایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفقترین آدمها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه میشوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدمهای عادی فرق میکند.
آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمیگیرند. آنها میدانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی میکنند وقتی به هر شکست نگاه میکنند قسمتهای خوب آن را ببینند: اینکه طور میتوانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.
آنها میدانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانیمدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس میگیرند و دوباره امتحان میکنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمیدارند؟ مطمئناً نه. آنها میدانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد. شما روی مهارتهایتان کار کردهاید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطهای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیهای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت میکنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبهنفستان هربار که شکست میخورید افت نمیکند.
25-جنبه الگویی والدینپدر و مادر نخستین معلم و مربی کودک اند ، علمکرد و رفتار آنها درس آموزندهای برای کودکان است. اگر والدین افرادی ترسو یا شجاع باشند، فرزندان اغلب به همانگونه خواهند بود. اگر پدر و مادر آرام و متین و با وقار ، و در برابر حوادث صبور و استوار باشند کودک هم از آنها تبعیت خواهد کرد. جنبه الگویی والدین همیشه باید مورد نظر باشد. خود نگهداری و خونسردی آنها ، عامل رشد و پیشرفت فرزندان و کلید حل بسیاری از معماهای زندگی است. موضع گیری شما در برابر امور و حوادث باید به گونهای باشد که کودک از مشکل فرار نکند و در برابر دشواریها خود را نبازد. برای وصول به چنین مقصدی ضروری است شما خود دار و خود نگه دار باشید. 26-ایجاد طمأنینه در نفسآرامش و اطمینان باید بر کودکان غالب باشد آنچنان که دلهرهای آنان را نلرزاند و امکان درست اندیشی در آنان باشد. به آنها برای اقداماتشان وقت بدهید، بگذارید فرصت تصمیم گیری داشته باشند و برای مسائل شان در حد فکر کوچک شان بیندیشند. ممکن است فرزند شما متناسب با سنش کفایت لازم را نداشته باشد ولی بدانید که سرزنش های شما در این مورد کارساز نیست. ملامت شما سرگشتگی آنان را بیشتر خواهد کرد. شما برای دادن اعتماد و اطمینان به فرزندان خود باید کاری کنید که آنها به لیاقت خود اطمینان پیدا کنند و خود را واجد صلاحیت و شایستگی لازم بدانند 27-امکان عرضه خودگاهی فرزندان ما برای عملی که انجام داده و یا از انجام آن سرباز زدهاند دلایلی دارند که متأسفانه اجازه عرضه آن را ندارند. به طفل باید میدان داد که حرف خود را بزند، دلایل خود را عرضه کند و مطالب و منطق خود را اگر چه کسل کننده است، بیان نماید. همچنین کودکان ما نیاز به خودنمایی دارند و ما تا حدودی که این امر موجب لوس شدن و غرور کودک نشود باید بپذیریم و بگذاریم کارهای ظاهراً مهمی که او انجام داده روشن شود، پیشرفت و ترقیات خود را عرضه کند و گفتنی ها را اعلام نماید. 28-ایجاد زمینه برای تجربهکاری کنیم کودک آنچه را که میخواهد لمس کند، تجربه نماید، بچشد و ببیند. اگر خواستار انجام امری است شخصاً وارد کار شود، اگر درصدد ساختن دستگاهی است، بدان اقدام نماید و عملاً توان و لیاقت خود را دریابد. آزادی او در تجربه و لمس اشیاء ، تا حدی که موجب وارد آمدن لطمهای به کودک نشود نه تنها موجب افزایش دید و تبحر او خواهد شد، بلکه عملاً او را به شخصیت و مقام خود آگاه خواهد کرد و او در خواهد یافت که آیا توان و لیاقت انجام کاری را دارد یا نه. 29-حفظ سلامت او، حالات عمومی فرد گرسنگی ، تشنگی ، نیازمندی ، ترس ، امنیت و... همه و همه در حالات و عملکردهای فرد مؤثرند و موجب حُسن یا سوء رفتار خواهند شد. جلوگیری ازعواملی که مایه درد و رنج بدن اند و سبب فرسودگی و ناتوانی میشوند، مراقبت در بهداشت طفل به صورتی که کودک دچار کسالت و نقاهت مداوم نگردد و فردی بهانه گیر نشود، خود در ایجاد حالت اعتماد به نفس کودک مؤثر است و مربیان باید این نکته را نیز در نظر داشته باشند.
اقدامات خانواده در پرورش اعتماد به نفس
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: آموزش خانواده، ، برچسبها: [ یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:دبستان فرهنگیان,مدرسه,اولیاء,شهرستان خرامه,اعتماد به نفس ,کمبود اعتماد به نفس ,خود کم بینی ,, ] [ 21:10 ] [ حسین زارع ]
|
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |